من خسته است


باید خودم را ببرم خانه

باید ببرم صورتش را بشویم
ببرم دراز بکشد
دلداری‌اش بدهم، که فکر نکند
بگویم که می‌گذرد، که غصه نخورد
باید خودم را ببرم بخوابد
«من» خسته است


علیرضا روشن