با لبی که کاربرد اصلی اش بوسیدن است
چای می نوشید و قلب استکان می ایستاد
کاش جای شرم گاهی دل به دریا می زدیم
اینکه تنهاییم تاوان خجالت های ماست....
خدا که نیستی اما به سمت چشمانت
به احتیاط دو رکعت نماز خواهم خواند
من آسمان پر از ابرهای دلگیرم
اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم
امروزهای بیهدفم میگذشت و من
راهی به جز گریز به فردا نداشتم
به هر کس میرسم نام تو را با ذوق میگویم
شبیه اولین تکلیف یک طفل دبستانی