جوانی بگذرد تو قدرش ندانی



مثل یک کودک معلول که در کنج کلاس


پچ پچ هر دو نفر را به خودم می گیرم



گویند شخصی به نامحرمی نگاه کرد.برای تنبیه نفس خود قرارگذاشت تا زنده است آب سرد نیاشامد


معراج السعاده



گویند:
+ چرا تو دل بدیشان دادی؟
- ولله که من ندادم، ایشان بردند.

؟


اگر آنچه می کنیم نماز است پس چرا به جز تنزل و هبوط در خود نمی یابیم؟


معجزه نمیشه


آقا خسرو:حالت چرا اینقد خرابِ حالا؟

علی: از اون تو فهمیدی؟

آقا خسرو:قیافت نک و ناله از بیست فرسخی پیداست برزخی...اصن همتون انگار برزخید...همتون منتظرین یه چیزی بشه زندگیتون رو از این رو به اون رو بکنه انگار زلزله است...همه ناراضین همم نشستن منتظر معجزه...هر کی رو می بینی داره غر میزنه...بسه دیگه بابا...از وضعت ناراضی هستی یه تکونی به خودت بده عوضش کن...نمی تونی می ترسی ولش کن...معجزه نمیشه

؟


به راستی چه فایده ای مترتب است بر آراستن ظاهر و کاستن باطن ؟



هی فکر می کنم... و به جایی نمی رسم


هی فکر می کنم... و سرم درد می کند




موجم... به هر طرف که بیایم زیادی ام...



اونقدر دوستش داشت که جرات نمیکرد بره بهش بگه...

تو جزء اولویت هایش نیستی


هیچ کس سرش آنقدر شلوغ نیست که زمان از دستش در برود و تو را از یاد ببرد، همه چیز برمی گردد به اولویت های ذهن آن آدم، اگر کسی به هر دلیلی تو را فراموش کرد، فقط یک دلیل دارد:
تو جزء اولویت هایش نیستی...

 پائولو کوئلیو 

تنهای تنهای تنها


واقعیت این است که ما همگی در این سیاره، تنها هستیم. هر کدام از ما کاملا تنهاییم و هرچه زودتر این حقیقت را بپذیریم، به نفعمان خواهد بود. بسیاری از مردم تنها زندگی می کنند، چه ازدواج کرده باشند و چه مجرد باشند. بدون هیچ یافتنی، همیشه در جستجو بوده اند…


 پلی به سوی جاودانگی ، ریچارد باخ ، مترجم: فهیمه سارخانی


؟


می گویم نمی شود یک شب بخوابی و 


صبح زود  


یکی بیاید و بگوید  


هر چه بود تمام شد به خدا ... ؟ 


چند وقت دیگه میپرم


پسره خونه اش از نزدیک ترین روستا سه کیلومتر فاصله داشت! باباش با فروش گاو خرج خونه و خونواده اشو در میاورد. بچه ی یکی از روستاهای فومن بود. درس خون بود و دانشگاه دولتی قبول شد : مکاترونیک - کرمان. همونجا میرفت سر کار، یه مدت رفت سر کار و پول خوبی به دست آورد. با پولش رفت کلاس انگلیسی، سه سال انگلیسی خوند و فول شد و شد مترجم زبان انگلیسی ... زمانهایی که وقتش آزاد بود میرفت ماسوله و واسه توریستا ترجمه میکرد و پول میگرفت. میگفت به زبان آلمانی علاقه دارم، بعد از دو سال که دیدمش گفت "با پولی که از مترجمی در آوردم رفتم کلاس آلمانی و تو دو سال آلمانی رو یاد گرفتم. یه روز که رفته بودم ماسوله و با توریستا صحبت میکردم با یه توریست آلمانی روبه رو شدم و آوردم خونه و بهشون اون شب رو غذا و جا خواب دادم، از قضا توریسته تو رشته مکاترونیک فعالیت داشته و ظاهرا صاحب شرکت بوده ، بهم گفت واست دعوت نامه میفرستم بیا اونجا و پیشم کار کن، میگفت دنبال گرفتن ویزام، چند وقت دیگه میپرم."


آقای رایمون


؟


راه تردید مسیر گذر عاشق نیست


چه کنم با چه کنم‌های دل بی هدفم؟




؟


عیسی دمی کجاست که احیای ما کند؟ 



سلام بر آنان 

که در پنهان خویش 

بهاری برای شکفتن دارند 

و می‌دانند 

هیاهوی گنجشک‌های حقیر 

ربطی با بهار ندارد


بی‌تعارف، لایق در جا زدن هم نیستیم


ما که در آمار موجودات عالم نیستیم

زخم‌ها داریم، امّا فکر مرهم نیستیم


ادعای پوچ کوچیدن نداریم از زمین

بی‌تعارف، لایق در جا زدن هم نیستیم


با مزاج دم‌د‌می، آینده را سر می‌بریم

چون که بر تصمیم خود هرگز مصمم نیستیم


غربت پاییز مهمان عزیز خوان ماست

ما پذیرای بهار و یاس و شبنم نیستیم


ارزش پرسش ندارد زندگیِ ما لوده‌ها

هیچ پابند معماهای مبهم نیستیم


گفتی آدم با هم‌این عشق آسمانی می‌شود

گفتم آدم‌ها فقط... ماها که آدم نیستیم



حماقت های کوچک ممکن است با امور مهم گره بخورندو آن ها را به هم بریزند



بدون تو، احساسات امروز، مانند برف دیروز، ناپدید می شود...


امیلی 2001



هرز رفتی م 



من به بعضی چهره‌ها چون زود عادت می‌کنم
پیششان سر بر نمی‌آرم، رعایت می‌کنم

هم‌چنان که برگ خشکیده نماند بر درخت
مایه‌ی رنج تو باشم رفع زحمت می‌کنم

این دهان باز و چشم بی تحرک را ببخش
آن‌قدر جذابیت داری که حیرت می‌کنم

کم اگر با دوستانم می‌نشینم جرم توست
هر کسی را دوست دارم در تو رویت می‌کنم

فکر کردی چیست موزون می‌کند شعر مرا ؟
در قدم برداشتن‌های تو دقت می‌کنم

یک سلامم را اگر پاسخ بگویی می‌روم
لذتش را با تمام شهر قسمت می‌کنم

ترک افیونی شبیه تو اگر چه مشکل است
روی دوش دیگران یک روز ترکت می‌کنم

کاظم بهمنی



اگر عاشق شدی مردانه عاشق باش و تک پَر باش 


از این شاخه به آن شاخه پریدن، کارِ میمون است...


هنوز را ...


و ما هم چنان دوره می کنیم

شب را و روز را

هنوز را ...



؟

 پوپولیسم یعنی چه؟


 مردم گرایی عوامانه و توده پسند که نسبتی با نخبگان نداشته باشد. شکل مبتذل شده دموکراسی. 

تعریف دقیق تر: فدا کردن مصالح آتی (مصلحت های آینده و کلی جامعه) به پای منافع آنی (خواست های لحظه ای و گذرا مثل توزیع پول نقد بین مردم در حالی که منبع آن، تحمیل تورم به همان مردم است!)



آن قدر نرسیده ام  که راه را از یاد برده ام



من از بچگی بد نگاه می کردم