من کشوری نبوده‌ام ، ایجاد کن مرا 


در مرزِ من بیا ، برو ، آباد کن مرا...



اگر تو دلخوری از من ، من از خودم سیرم



فقط او را تماشا می‌کند


نه تبسم، نه اشاره، نه سوالی، هیچ چیز


عاشقی چون من فقط او را تماشا می‌کند


کاظم بهمنی



گاهی خودم را آن طرف خیابان میبینم 


سری به نشانه ی تأسف تکان میدهم 

و از کنارش میگذرم



وزش باد شدید است و نخ ام محکم نیست!


اشتباه  است  مرا  دورتر  از  ایـــن  کردن



روی مرز ندیدن و دیدن، بمب در انتظار ترکیدن


دور خود تا همیشه چرخیدن، فکر کردن به خطّ پایانی



می دانم روزی که نباشم هیچکس تکرار من نخواهد شد



اونایی که همون آدم سابقن زیاد دلشون میگیره


بلاماسکه


هوا هوای تو فکر رفتنه...


بلاماسکه



قد و قامت که همان بود، دلم هری ریخت


چادری ها به هم از پشت شبیه اند آخر



به نظر میاد هیچ جایی وجود نداره که من حقیقتا بهش تعلق داشته باشم 



گیریم که دست و علم و مشک بیفتد


برخیز فدای سرت انگار نه انگار

 


یا رب نگاه کس به رخی آشنا مکن


گر می کنی، کرم کن و از هم جدا مکن !



خنثی بودن و بی تفاوتی سخت ترین قسمت اتفاق هاست



گفت تا کی صبر باید کرد؟ گفتم چاره چیست؟


دیدم این پاسخ از آن پرسش سوالی تر شده است!



فاضل نظری


یه راه بهتر پیدا کنیم... قبل از اینکه بمیریم...


هیچ وقت نمی دونستم چی می خوام همیشه گیجم...



      هر که پا کج میگذارد،ما دل خود میخوریم                   شیشه ی ناموس عالم در بغل داریم ما



شب که اینقدر نباید به درازا بکشد...



باید ببندم کوله بار رفتنم را 

مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد

مهدی فرجی

هنر بزرگ ، هنر فاصله هاست


 .آدم زیادی نزدیک باشد میسوزد ، زیادی دور، یخ میزند.باید نقطه ای درست پیدا کرد و در آن ماند


کریستین بوبن

منتظریم


به گمانم حقیقت این باشد که همه ما همیشه منتظریم چیزی خارق‏ العاده برایمان روی دهد، گرچه این اتفاقات عجیب و غریب به ندرت پیش می‏ آیند


حالا حالاها علافی

همیشه دوست داری بقیه بفهمن چی میخوای و چی دوست داری 

وقتی که حتی دربارش صحبت هم نمیکنی ، حالا حالاها علافی 


پنهان

از آخر کار دستم میده


اکثر اوقات نمیتونم با آدما حرف بزنم 


وقتی میبینم ارزش گذاری هامون فرق داره ، فکرامون فرق داره


 هدفمون فرق داره و راهمون فرق داره واقعا لال میشم و نقش بازی میکنم 


این بازی و فیلما از آخر کار دستم میده 


پنهان


 خیلی وقت است که از توضیح دادن متنفر شده ام




ای بسا آرزو که خاک شده


خیلی عمیق


 کسی که گفته میخوام یه آدم خوش شانس باشم تا یه آدم خوب، درک عمیقی از زندگی داشته


match point - 2005 

نه بابا اختیار داری بفرما ما که داریم لذت می بریم


من که تا حالا نشنیده بودم آدم های کم حرف به خودشان بگویند " کم حرف " . چون به نظر خودشان هر چه را که لازم است می گویند اما برعکسش آدم های پرحرف می دانند پر حرف اند و دائم این را می گویند که طرف بگوید نه بابا اختیار داری بفرما ما که داریم لذت می بریم 




هیچ اتفاقی نمی‌افتد ما عادت داریم