بی‌تعارف، لایق در جا زدن هم نیستیم


ما که در آمار موجودات عالم نیستیم

زخم‌ها داریم، امّا فکر مرهم نیستیم


ادعای پوچ کوچیدن نداریم از زمین

بی‌تعارف، لایق در جا زدن هم نیستیم


با مزاج دم‌د‌می، آینده را سر می‌بریم

چون که بر تصمیم خود هرگز مصمم نیستیم


غربت پاییز مهمان عزیز خوان ماست

ما پذیرای بهار و یاس و شبنم نیستیم


ارزش پرسش ندارد زندگیِ ما لوده‌ها

هیچ پابند معماهای مبهم نیستیم


گفتی آدم با هم‌این عشق آسمانی می‌شود

گفتم آدم‌ها فقط... ماها که آدم نیستیم



حماقت های کوچک ممکن است با امور مهم گره بخورندو آن ها را به هم بریزند



بدون تو، احساسات امروز، مانند برف دیروز، ناپدید می شود...


امیلی 2001



هرز رفتی م 



من به بعضی چهره‌ها چون زود عادت می‌کنم
پیششان سر بر نمی‌آرم، رعایت می‌کنم

هم‌چنان که برگ خشکیده نماند بر درخت
مایه‌ی رنج تو باشم رفع زحمت می‌کنم

این دهان باز و چشم بی تحرک را ببخش
آن‌قدر جذابیت داری که حیرت می‌کنم

کم اگر با دوستانم می‌نشینم جرم توست
هر کسی را دوست دارم در تو رویت می‌کنم

فکر کردی چیست موزون می‌کند شعر مرا ؟
در قدم برداشتن‌های تو دقت می‌کنم

یک سلامم را اگر پاسخ بگویی می‌روم
لذتش را با تمام شهر قسمت می‌کنم

ترک افیونی شبیه تو اگر چه مشکل است
روی دوش دیگران یک روز ترکت می‌کنم

کاظم بهمنی



اگر عاشق شدی مردانه عاشق باش و تک پَر باش 


از این شاخه به آن شاخه پریدن، کارِ میمون است...


هنوز را ...


و ما هم چنان دوره می کنیم

شب را و روز را

هنوز را ...



؟

 پوپولیسم یعنی چه؟


 مردم گرایی عوامانه و توده پسند که نسبتی با نخبگان نداشته باشد. شکل مبتذل شده دموکراسی. 

تعریف دقیق تر: فدا کردن مصالح آتی (مصلحت های آینده و کلی جامعه) به پای منافع آنی (خواست های لحظه ای و گذرا مثل توزیع پول نقد بین مردم در حالی که منبع آن، تحمیل تورم به همان مردم است!)



آن قدر نرسیده ام  که راه را از یاد برده ام



من از بچگی بد نگاه می کردم



چرا پیدا نمی شم



مثل خاراندن یک زخم پس از خوب شدن


 یاد یک عشق، عذابی‌ست که لذت دارد...


مقداد ایثاری


اسم ، فامیل


سید محمدحسین طباطبایی (علامه طباطبایی)



93/10/21


خوب میشه اگه ظرفیتم برای تخریبم نامحدود نباشه



به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم


ولی از خویش جز گردی به دامانی نمی بینم



معنی آن باشد که بستاند تو را


بی‌نیاز از نقش گرداند تو را


میشه پنالتی بزنیم ؟


همش میگفت "آقا اجازه، میشه پنالتی بزنیم؟ الآن زنگ میخوره ها ... دو تا تیم مساوی ان" گفتم من نمیدونم، برو از معلمتون سوال کن. چند دقیقه بعد اومد گفت "آقا گفت نه، گفت همینجوری بازی کنین. آقا شما بگین پنالتی بزنیم" اصرار کردنش واسم جالب بود. با یه لحن خاصی صحبت میکرد. گفتم حالا چرا اینقدر اصرار میکنی و گفت بچه ها تو بازی اصلا بهم پاس نمیدن، از اول زنگ یه بار هم پام به توپ نخورده، اگه پنالتی بشه حتما میتونم توپ رو بشوتم


 

آقای رایمون


اسم ، فامیل


سید مهدی سید قوام




تمام زندگی ام صرف شعر گفتن شد 


از آن زمان که شنیدم تو شعر می خوانی...



محمد رفیعی



که اساسا ناراحت کننده نیست


آدمایی که عادت دارن وقتی از چیزی ناراحت میشن بروزش ندن٬ معمولن نسبت به چیزی ناراحتیشونُ 


ابراز میکنن که اساسا ناراحت کننده نیست


                   به راه بادیه رفتن به از نشستن باطلکه گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم


به تدریج ...



تبر به دوش به دنبال خویش می گردم


که بشکنم مگر این "لات" بی سر و پا را



به سادگی تو رحم آیدم در این بازار

که تنگدستی و امیدوار می گذری

عرفی شیرازی


ندانی قدر وقت ای دل مگر وقتی که درمانی


از شنبه‌ها ...


آدم یک وقتهایی خسته است. یک وقت‌های دیگری علاوه بر اینکه خسته است از خودش و 

خستگی‌ هایش بیزار است

ما ناز دربان می کشیم...


منت از خلقی برای لقمه ای نان می کشیم

دیگری نان میدهد ، ما ناز اینان می کشیم


چون توکل نیست ، کار ما به دست مردم است

خواجه ما را منتظر ، ما ناز دربان می کشیم...