واقعیت این است که ما همگی در این سیاره، تنها هستیم. هر کدام از ما کاملا تنهاییم و هرچه زودتر این حقیقت را بپذیریم، به نفعمان خواهد بود. بسیاری از مردم تنها زندگی می کنند، چه ازدواج کرده باشند و چه مجرد باشند. بدون هیچ یافتنی، همیشه در جستجو بوده اند…
پلی به سوی جاودانگی ، ریچارد باخ ، مترجم: فهیمه سارخانی
پسره خونه اش از نزدیک ترین روستا سه کیلومتر فاصله داشت! باباش با فروش گاو خرج خونه و خونواده اشو در میاورد. بچه ی یکی از روستاهای فومن بود. درس خون بود و دانشگاه دولتی قبول شد : مکاترونیک - کرمان. همونجا میرفت سر کار، یه مدت رفت سر کار و پول خوبی به دست آورد. با پولش رفت کلاس انگلیسی، سه سال انگلیسی خوند و فول شد و شد مترجم زبان انگلیسی ... زمانهایی که وقتش آزاد بود میرفت ماسوله و واسه توریستا ترجمه میکرد و پول میگرفت. میگفت به زبان آلمانی علاقه دارم، بعد از دو سال که دیدمش گفت "با پولی که از مترجمی در آوردم رفتم کلاس آلمانی و تو دو سال آلمانی رو یاد گرفتم. یه روز که رفته بودم ماسوله و با توریستا صحبت میکردم با یه توریست آلمانی روبه رو شدم و آوردم خونه و بهشون اون شب رو غذا و جا خواب دادم، از قضا توریسته تو رشته مکاترونیک فعالیت داشته و ظاهرا صاحب شرکت بوده ، بهم گفت واست دعوت نامه میفرستم بیا اونجا و پیشم کار کن، میگفت دنبال گرفتن ویزام، چند وقت دیگه میپرم."
آقای رایمون
سلام بر آنان
که در پنهان خویش
بهاری برای شکفتن دارند
و میدانند
هیاهوی گنجشکهای حقیر
ربطی با بهار ندارد
ما که در آمار موجودات عالم نیستیم
زخمها داریم، امّا فکر مرهم نیستیم
ادعای پوچ کوچیدن نداریم از زمین
بیتعارف، لایق در جا زدن هم نیستیم
با مزاج دمدمی، آینده را سر میبریم
چون که بر تصمیم خود هرگز مصمم نیستیم
غربت پاییز مهمان عزیز خوان ماست
ما پذیرای بهار و یاس و شبنم نیستیم
ارزش پرسش ندارد زندگیِ ما لودهها
هیچ پابند معماهای مبهم نیستیم
گفتی آدم با هماین عشق آسمانی میشود
گفتم آدمها فقط... ماها که آدم نیستیم
پوپولیسم یعنی چه؟
مردم گرایی عوامانه و توده پسند که نسبتی با نخبگان نداشته باشد. شکل مبتذل شده دموکراسی.
تعریف دقیق تر: فدا کردن مصالح آتی (مصلحت های آینده و کلی جامعه) به پای منافع آنی (خواست های لحظه ای و گذرا مثل توزیع پول نقد بین مردم در حالی که منبع آن، تحمیل تورم به همان مردم است!)