یه وقت هست شما تلاش می کنید و یه دوران سخت رو تحمل می کنید تا بعد نتیجش رو ببینید (می کارید تا یه روزی درو کنید)
بعد از یه مدت تحملتون تموم میشه و از خودتون این سوال رو می پرسید که :
من راه رو اشتباه اومدم و نتیجه ای در کار نخواهد بود و باید راهم رو عوض کنم
یا اینکه
نه من آدم کم تحملیم و چون فشار و سختی روم زیادشده دچار تردید شدم و باید به تلاشم ادامه بدم
به نظر من آدمی که از همون اول درباره کاری که می خواد بکنه، با فکر پا پیش گذاشته، این شک و تردیدش بی مورده. باید ادامه بده چون دقیقا نزدیک رسیدن به قله است.
اما آدمی که با فکر و قطعیت پیش نرفته، به اینجا که میرسه، باید برگرده همه چیزو چک کنه. هم آرمان و هم عملکردشو. با یک دید همه جانبه. یعنی هم از بیرون گود نگاه کنه و هم از درون.
بعد نظر من درباره تحمل اینه که هر انسانی به هر حال یه آستانه ای داره و یه قلقی. مثلا من اگر خسته بشم به یه جو پر انرژی نیاز دارم که چند ساعت منو از خودم دور کنه. و چون زود کنار میام، تحمل دوباره جنگیدن رو پیدا می کنم. ولی شاید یکی دیگه اصلا نتونه. اون مثلا شاید محرکش فقط نتیجه باشه : )
خیلی آرمانی حرف زدم؟ : )